۱۳۹۲ شهریور ۹, شنبه

موضوع انشا : مزایای فیسبوک را شرح دهید


فیسبوک همانجایی است که از وقتی دوست مادرم شهلا خانم اینها به خارج رفتند ما میتوانیم تمامی لحظات زندگی آنها در خارج را به صورت زنده تماشا کنیم. از همبرگر خوردنشان در مک دونالد گرفته تا تعارف  کردن پیراشکی توسط  دختر ایشان به سگ آقایی که در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاده. ما حتی میتوانیم بفهمیم که دیشب شهلا خانم بعد از سه ماه دوری از وطن زرشک پلو با مرغ درست کرده است و یا متوجه شویم هفته پیش یکشنبه آنها به دامن طبیعت رفته بودند و جوجه کباب درست کرده اند.
فیسبوک مزایای دیگری هم دارد برای مثال ما را متوجه میکند که دختر تازه متولد شده آقا سیروس پریروز برای اولین بار "بابا" گفته و یا پسر مهشید خانم برای اولین بار جیش خودش را گفته است.
از اینها گذشته ما از طریق فیسبوک متوجه میشویم افشین که یک سال پیش فرار مغزها کرد و به آمریکا رفت چه مغز متفکری است و هم اکنون در حال انجام چه اختراعات مهمی در آنور دنیاست و ما در اینور دنیا چقدر خنگ هستیم و چقدر لابراتوار دانشگاهشان و همکلاسیهای دخترش لامصب خوشگل هستند و هی ته دلمان قیلی ویلی برود که ما هم فرار مغزها کنیم.
و یا از طریق فیسبوک متوجه میشویم دانمارک  که لیلا دوست خواهرمان که شش ماه پیش بعد از مدتها شوهرش را هم اتفاقا از داخل فیسبوک  پیدا کرد و به آنجا و به نزد ایشان مهاجرت کرد چه کشور پیشرفته ای است و چه انسانهای فهمیده ای دارد و ما چقدر در توحش زندگی میکنیم.
ما حتی به کمک فیسبوک هم میتوانیم بفهمیم دمای هوای سوییس الان چند درجه است و هوای مه گرفته لندن چقدر انسان را دپرس میکند. چون دوستان ما کلیه تغییرات جوی را در فیسبوک گزارش میدهند.
فیسبوک مزیتهای دیگری نیز دارد. پسر آقا احسان خودمان به کمک فیسبوک متوجه شد که چه استعداد کشف نشده ای در عکاسی دارد وقتی با گوشی موبایلش عکسهای پیتزا و حلزون و پرده کرکره شکسته  در فیسبوک گذاشت و کلی از دوستانش برایش لایک زدند. و همین باعث شد تا پدرش برایش یک دوربین حرفه ای جایزه بخرد و از آنروز عکسهای پروفایل آقازاده ایشان همراه با دوربین عکاسی که به گردن انداخته مشاهده میشود و ما حتی میفهمیم که مارک دوربین ایشان کانن است و مدل آنرا هم میدانیم.
اگر فیسبوک نبود هیچکس هیچگاه نمیفهمید که دکتر شریعتی برای هر رویداد و اتفاق و حالی یک سخن حکیمانه دارد و دکتر حسابی چه انسان بزرگی بود و انیشتن علاوه بر تئوری نسبیت که آخرشم نفهمیدیم چیست چه حرفهای عمیقی میزند حتی جایگاه افلاطون و شفیعی کد کنی و شاملو را هم نمیفهمیدیم.
نمیدانستیم زبان انگلیسی حسام چقدر عالیست و چه جملات پر مغزی به انگلیسی مینویسد که نه ما بلکه خودش هم حیران میماند.
بدون فیسبوک دختر ترشیده میترا خانم هم دق میکرد از بس که جایی نداشت تا تراوشات ذهنی خود و دیگران در مورد شکست و عشق نا فرجام و خیانت را منتشر کند.
بدون فیسبوک حتما سمیرا خانم هم دچار افسردگی میشد بس که استعداد شگرفش در درست کردن انواع کیک و دسر را کسی نمیدید.
عباس همکلاسی دوران بچگیمان هم حتما دچار پیری زود رس میشد وقتی هیچکس متوجه نمیشد او اینماه ناهار را در پاریس خورده و هفته بعد شام در برلین بوده و سه روز بعدش خیلی بی تفاوت از جلوی محل رد لایت در آمستردام رد شده.
حتی زهرا خانم هم کارش به روانشناس و دکتر میکشید وقتی هیچکس از سفر اخیر آنتالیای آنها خبر دار نمیشد.
فیسبوک اگر نبود دوستان مجتبی از بیخبری میمردند وقتی او به کانادا رفت و هیچکس خبر دار نمیشد امروز ناهار چه خورده و این آخر هفته قصد دارد برای تفریح کجا برود و تظاهرات لختی ها ساعت چند برگزار میشود و چقدر دیدن لختی ها برای مجتبی امری چیپ است.
بدون فیسبوک ما نمیتوانستیم بفهمیم چند درصد از دوستانمان مدرک پی اچ دی دارند و چند نفرشان دارای روابط کامپلیکیتد هستند.
از اینها گذشته آقای صبوری جایی نداشت تا کارنامه آقا زاده اش را در آن منتشر کند و کلی به به چه چه بشنود.
و یا سمیرا همکلاسی دانشگاهمان چطور میخواست همه ما را از خریدن گوشی آیفونش مطلع کند؟
بدون فیسبوک حتما زندگی چیزی کم داشت برای سهیل وقتی که ماشین جدیدش را خریده بود و نمیتوانست دوستان و بستگان را از این مهم مطلع کند.
اصلا شاید سهیلا هم خودکشی میکرد وقتی گربه اش زیر ماشین رفت و فیسبوکی نبود تا در آن استاتوس بنویسید : آه نازی هم رفت ... و بعد پانصد و بیست و چهار تا لایک بگیرد به علاوه سی و دو تا شماره موبایل افراد دلسوز به منظور مشاوره و کمک در التیام درد دوری نازی.
فیسبوک اگر نبود مطمئن هستم دوست عزیزم بهروز به جای اینکه مبارزات مدنی و پرشور خودش را علیه حکومت در فیسبوک انجام دهد تا حالا اعدام شده بود.
بدون فیسبوک من هیچوقت نمیفهمیدم که صابر با مریم که قبلا با علی و شهرام رابطه داشته کات کرده و الان به درجه بالایی از عرفان رسیده تا جایی که خودش هم گاهی میماند آیا این استاتوسی که الان نوشته نتیجه تراوشان ذهنی خودش است یا با همکاری دکتر شریعتی خلق شده .
بدون فیسبوک نمیفهمیدیم سیروس در تایلند چه کرده و در دوبی چقدر به او خوش گذشته.
متوجه نمیشدیم فرزند چهار ساله آقا و خانم صفارزاده چقدر نابغه است و چه سوالات فلسفی مهمی با والدین خود مطرح میکند.
بدون فیسبوک هیچکس از نان بربری پختن سینا در دل هامبورگ مطلع نمیشد و از آخرین کشفیات او در مورد مزایای تریت نان باگت در ابسلوت با خبر نمیشد.
بدون فیسبوک حتما همه ما چیزی کم داشتیم و دوستان ما در بیخبری و جهالت باقی میماندند.