هفت روز پیش
وقتی هوای بیرون از اتاق
سردتر از صفر مطلق بود
در فضایی گرم و خالی،بین دو شیشه
از قاب یک پنجره ی دو جداره
مگسی متوّلد شد
***
هفت روز تمام مگس در آن مکان گرم
با گرسنگی یک نفس جنگید
و من دستم از دادن غذا به او کوتاه
***
امروز صبح مگس از گرسنگی جان داد
و با مرگ خود به من درسی داد
که میتوان از گرسنگی در گرما
و یا سیر؛ از سرما
به هر دلیلی جان داد
۱ نظر:
سلام . اتفاقی گذرم افتاد به این وبلاگ . اعتراف کنم که هرگز فکر نمیکردم یه روزی دلم واسه یه مگس بسوزه ، این قدرت قلم نویسنده است . آفرین . دارم باقی پست ها رو میخونم و دلم میسوزه که چرا انقدر کم !
ارسال یک نظر